برجفرازانی که در دوران عظمت تمدّن اروپا برپا داشته شد، بنایی بود برآمده از حشمت و شکوه و شور و زیبایی و نیز سردابهای تاریک. ساکنان برج، در قیاس با عصر آینده، روزگاری سپری کردند توأم با اتکای به نفس و اطمینان و امیدِ بیشتر، جلال و جاه و زیبایی و بریز و بپاشِ زیادتر. آسایش و فراغ خاطر و خرّمی بالاتر، لذت فزونتر از همنشینی و گفتوشنود با یکدیگر، ستم و ریای گستردهتر، بینوایی و نیاز سختتر.
احساسات (از جمله احساسات دروغین و سطحی) وافرتر، در برابر بیمایگی، بردباری کمتر، از کار، احساسِ غرور ژرفتر، از مشاهدۀ طبیعت، وجدِ شدیدتر و نشاطی سرشارتر. دنیای آن روزگار از بسیاری چیزها برخوردار بود که باید اکنون ازکفرفته محسوب شود، صرفنظر از اینکه چه بهجای آن بهدست آمده است.
موضوع این کتاب، واپسین سالهای عصری است که بهعلّت پیری یا در اثر حادثه، به آغوش مرگ نرفت، بلکه در بحرانی نهایی که خود از حقایق بزرگ تاریخ است، منفجر شد و از هم پاشید. جنگ جهانی 1914 ـ 1918 همچون باریکهزمینی سوخته میان آن روزگار و زمان ما فاصله افکنده است؛ جنگی که آنهمه انسان را که در سالهای بعد میتوانستند در صحنۀ عمل باشند، به کام مرگ فرستاد، اعتقادات را نابود کرد، افکار را دگرگون ساخت، زخمهای التیامناپذیر معلولِ یأس و سرخوردگی بر جا گذاشت و بدینسان، شکافی مادّی و روانی میان این دو عصر بهوجود آورد. این کتاب، کوششی است برای پی بردن به کیفیت جهانی که خاستگاه آن جنگ بود.
شما می توانید با ثبت نظر و امتیاز خود ما را در بهبود محصولات یاری رسانید .