شرم، انسان را میرنجاند. اگر شرمِ ما برملا شود، درد آن ممکن است تحمّلناپذیر باشد. برای اینکه خودمان را نجات دهیم، بهسرعت شرم را از خودمان دور میکنیم و آن را با حالتهای وجودی تحمّلپذیرتر میپوشانیم. این حالتهای وجودی آن چیزی است که ما از شرم، هم در خودمان و هم در دیگران میشناسیم. امّا این حالتها بهنوعی جبران، فروپاشی، نقاب و فریبهای ذهنیاند؛ خود شرم نیستند. پس خودِ شرم چیست؟ این کتاب نشان میدهد که میتوان شرم را بهرغم لباسهای متنوعی که به تن میکند، یک تجربۀ بینفردی خاص و منحصربهفرد دانست. این تصویر از شرم کمکمان میکند بفهمیم در پس این نقاب چه نهفته است. افزون بر این، به درمانگران کمک میکند تا ارتباط بین فردیمان را با مراجعان مبتلا به شرم مزمن بهگونهای بسازیم که به تسکین رنج آنها منجر شود.
شرم مزمن، دردناک، فرساینده و پیچیده است و در مقابل خودیاری و حتّی روانکاوی فشرده هم مقاومت میکند. «پاتریشیا دیانگ» در این کتاب، روی مسألۀ شرمِ مزمن تمرکز کرده، آن را زیر ذرهبین برده و علم مغزپژوهی جدید را با سنّت رواندرمانی ارتباطی تلفیق کرده است. نویسنده در ابتدا نشانههای مختلف شرم را از نظر میگذراند و در نهایت به ماهیتِ ارتباطی آن دست مییابد. «دیانگ» به بررسی این موضوع میپردازد که شرم مزمن چگونه در مغز سیمکشی میشود و در شخصیت فرد گسترش مییابد. او مفاهیم پیچیدۀ این حوزه را به گونهای شفافسازی میکند که برای کار درمانگری مفید باشد. این کتاب بر پایۀ تجارب بالینی نوشته شده و نمونههای بالینی متعدّد آن، راهگشای روانشناسان و درمانگران خواهد بود. نثر شیوا و دلنشین نویسنده به درمانگران کمک میکند حضور شرم را در اتاق درمان تشخیص دهند و به ریشهها و اثرات آن در زندگی مراجعان بیندیشند تا بتوانند بهترین شیوه را برای درمان آنها به کار برند. درمانگران با مطالعۀ این کتاب، فهم بهترین نسبت به اقدامات درمانی لازم و اثربخشی هرکدام در درمان مراجعان مبتلا به شرمِ مزمن، که کمتعداد هم نیستند، پیدا خواهند کرد. جای این کتابِ چالشبرانگیز، بینشبخش و پُرمغز در کتابخانۀ هر درمانگرِ شرمآگاهی، خالی است.