اوّلین رمان «عطیه عطارزاده» یک کارِ تجربی و نو است. «راهنمای مُردن با گیاهان دارویی» هم داستانی خاص دارد و هم ساختاری قابل تأمل. رمان، روایتی است از یک دختر جوان که چشمانش نمیبینند و در خانهای همراه مادرش در کارِ خشک کردن، ترکیب و آمادهسازی گیاهان دارویی برای فروش در بازار است. او در تاریکی چشمانش توانسته با استفاده از قوای دیگر به درکِ جذّاب اشیا و ابزاری برسد که با آنها کار میکند. همهچیز برایش در ساختار و وجوهِ گوناگون این گیاهان و البته رابطه با مادرش خلاصه شده، تا اینکه روزی برای یک مراسمِ خانوادگی از خانه پا بهبیرون میگذارد و باز که میگردد خیلی چیزها درونش عوض شده است. «عطیه عطارزاده» با استفاده از موقعیتِ خاصِ شخصیتی و فضای گوتیکی که برای او طرّاحی کرده، به لایههای پُرآشوبِ ذهنی نزدیک میشود که میل به خشونت و عشق در آن توأمان وجود دارد. این دوگانگی بزرگ و محوری، رمان را به سمتی میبرد که برای کمتر مخاطبی پیشبینیشدنی است و میتوان گفت او را با امرِ غریبِ ذهنِ راوی و رابطهاش با امور بیرونی تنها میگذارد. «راهنمای مُردن با گیاهان دارویی» یک رمان متفاوت و قصّهگوست. رمانی که در آن تنهایی یک مفهوم برآشوبنده است و رهایی از آن راههای عجیب و گاه خونینی دارد.
شما می توانید با ثبت نظر و امتیاز خود ما را در بهبود محصولات یاری رسانید .