«اسطورۀ سیزیف» پژوهشی فلسفی است که «آلبر کامو» نویسنده و اندیشمند فرانسوی در 1942 منتشر کرد. رمان مشهور او «بیگانه» نیز در همین سال انتشار یافت. این دو اثر، از نظر درونمایه بسیار به یکدیگر نزدیکند، هرچند شکلی متفاوت دارند؛ یکی جستار است و دیگری رمان. «کامو» سپس در سال 1951 با نوشتن «عصیانگر» به این مبحث گسترش بیشتری داد و آن را کامل کرد. بهنظر او، عصیان از آنرو که خردِ آدمی را به ستیز با پوچی وامیدارد، بدان بُعدی واقعی میبخشد و بنابراین میتواند راهحلی برای پوچی باشد.
«کامو» در جایی دربارۀ مجموعه آثار خود و اندیشهای که در آنها دنبال کرده است، چنین توضیح میدهد: «نخست میخواستم انکار را بیان کنم و آن را در سه قالب نشان دادم. بهصورتِ رمان: بیگانه، بهصورتِ نمایشنامه: کالیگولا و سوءتفاهم و در قالب ایدئولوژی: سیزیف. همچنین برای اندیشۀ ایجابی، یه قالب درنظر گرفتم. رمان: طاعون، نمایشنامه: شهربندان و راستان، ایدئولوژی: عصیانگر. دستۀ سوم را نیز با درونمایۀ «عشق» پیشبینی کرده بودم.»
سخن کامو چه در بیگانه و چه در اسطورۀ سیزیف، این است که «پوچی در اصل چیزی جز جدایی نیست و آن نه از وجود آدمی سرچشمه میگیرد و نه از جهان. پوچی، زادۀ برخوردِ این دو با هم است.»
تنها مسئلۀ فلسفی حقیقی از نظر کامو، مسئلۀ خودکشی است. امّا آن هم راهحلی برای نجات انسان از پوچی نیست. اینجاست که او خودکشیِ فلسفی را مطرح میسازد؛ زیرا به یاری آن میتوان همه چیز از جمله پوچی را نفی کرد. امّا این راهحل جنبۀ ذهنی دارد و پاسخگوی مسائل عینی نیست. از اینرو کامو به عصیان روی میآورد و آن را یگانه راهِ نجات میداند. چون با آگاهی بخشیدن به انسان، او را در مبارزه با پوچی پیروز میگرداند.
شما می توانید با ثبت نظر و امتیاز خود ما را در بهبود محصولات یاری رسانید .