در صورت ناموجود بودن تماس بگیرید
«ویلیام تِروِر» را نه میشود روانشناس خواند نه کارآگاه؛ اما میتوان گفت که خصلتهای هردو را دارد. او در این رمان، بستری شدنِ چهار زن را در بخش چهاراتاقۀ «بیمارستان زنانِ لیدی اوگاستا هپتری» بهانه قرار میدهد تا در زندگیشان سرک بکشد و از بیمها و شکستها، رازها و کابوسهایشان بگوید. تِروِر عاشق شخصیتهایی است که جامعه به آنها پشت کرده. آنها که نه به موفقیتِ دندانگیری دست یافتهاند، نه دیگر جوانی و زیبایی برگِ برندهشان است.
تِروِر در این رمان، تصویری واضح و پُر از جزئیات از زندگی در لندنِ دهۀ هفتاد میلادی ارائه میدهد.
جولین بارنز دربارۀ تِروِر میگوید: «ویلیام تِروِر نه یکی از چخوفهای ایرلند است نه حتی تنها چخوف ایرلند. او ویلیام تِروِر ایرلند بود و خواهد ماند.»
شما می توانید با ثبت نظر و امتیاز خود ما را در بهبود محصولات یاری رسانید .