«همنوایی شبانۀ ارکستر چوبها» داستان یک تبعیدیِ خودخواسته است که در طبقۀ ششم ساختمانی در پاریس زندگی میکند. که او «تنها ناخدای سیارۀ کوچک خویش» است، توسط شخصی بهنام «پروفت» به قتل میرسد تا نظمِ موجود به هم ریخته و داستان، روایتی دیگر آغاز کند. این اثر با داستانی غیرخطی بهشیوهای پازلوار قصهاش را چنان روایت میکند که هر مخاطبی مجبور به تحسینش شود.
در این داستان، فاوست مورنائو و سرخپوستِ بر فرازِ آشیانۀ فاخته، در حکم دو عامل یا انگیزۀ روایت، شخصیتِ اصلی داستان را مجبور به واگویۀ سرگذشتش میکنند. انتشار این کتاب در اوایل دهۀ هشتاد، حکم یک اتفاق در ادبیات داستانی ایران را داشت. داستانی ذیل تیترِ «ادبیات مهاجرت» سرشار از قصههای ناب و ایدههای بکر که تمام مخاطبان و منتقدان داستان فارسی را به تحسین واداشت.
شما می توانید با ثبت نظر و امتیاز خود ما را در بهبود محصولات یاری رسانید .